آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

167 - تئاتر ماندولین و اشک های جادویی(16/05/1393)

روز پنجشنبه 16 مرداد آترینا گلی رو بردیم تالار هنر برای دیدن تئاتر کودکان با عنوان ماندولین و اشک های جادویی! حدود نیم ساعت زود رسیدیم و آترینا گلی از فرصت استفاده کرد و صورتشو گریم کرد. تئاتر بامزه ای بود و آترینا گلی خیلی خوشش اومد داستان دختری بود به اسم ماندولین که برای هر چیز کوچیکی گریه می کرد و اشک می ریخت و اشکاش مورچه رو سرگردون کرده بود. این همون مورچه داستانه! بعد از تئاتر گفتن بچه ها می تونن بیان روی سن با عروسکا عکس بگیرن ! مامانای محترم هم رفته بودن بالا بچه ها رو هل می دادن تا از بچه های خودشون عکس بگیرن!  واقعا جای تاسفه! دلخوری آترینا از چهره اش ک...
5 شهريور 1393

166 - گشت و گذار در کن(09/05/1393)

پنجشنبه 9 مرداد آترینا گلی با پارمیس و خانواده تصمیم گرفتن برن پیک نیک سمت کن! اول قرار بود بریم سمت فیروز کوه که به خاطر ترافیک جرات نکردیم . به همین علت راهی کن شدیم. نرسیده به امام زاده داود تو یکی از رستوران های تختی مستقر شدیم. جای باصفایی بود و به آترینا گلی خیلی خوش گذشت. شت. جای باصفایی بود و هوا هم حسابی خنک بود . فقط حیف که آب رود خونه خشک شده بود. عمو بهرام ، بابایی ، پژواک تا ساعت حدود 5 رو همین جا گذروندیم و بعد راه افتادیم به سمت منزل عمو بهرام اینا. تو راه شاه توت و انجیر خریدیم. روز خوبی بود و به آترینا گلی حسابی خوش گذشت.   ...
5 شهريور 1393

165 - اولین سینما رفتن آترینا(07/05/1393)

روز هفتم مرداد مصادف با عید فطر آترینا گلی رو برای اولین بار در زندگیش بردیم سینما (البته منظور سینمای واقعیه نه سه بعدی و 200 و ...). گرچه تصمیم داشتیم اولین بار آترینا رو به یک فیلم مخصوص کودک ببریم اما خوب امکانپذیر نشد و نهایتا رفتیم پردیس ملت و بیلیت فیلم فرش قرمز رو گرفتیم . روز سه شنبه هفت مرداد با بابا جون و دایی نیما رفتیم پردیس ملت. فیلم فرش قرمز کمدی بود و آترینا گلی خیلی بدش نیومد.آخراش یه خورده خسته شده بود. آترینا و باباجون ...
4 شهريور 1393
1